با حکمت الهی انتخاب می‌شوی برای موجود شدن، موجودی به نام انسان و در نتیجه رفتار سهل‌انگارانه‌ی جد نخستین‌ات، باید راهی کهکشان راه شیری، منظومه‌ی شمسی و کره‌ی خاکی شوی؛ در این کره پهناور نیز قسمت‌ات مرزنشینی می‌شود؛ مرزی در یک تقاطع هویتی-سیاسی؛ زمانی سرزمینت رزمگاه هخامنشیان و رومیان، زمانی پیکارگاه ساسانیان و عرب‌های مسلمان، زمانی صحنه کشاکش خوارزمشاهيان و خلافت عباسی، زمانی رزمگاه مغولان و عباسیان، سپس میدان هم‌ستیزی ایلخانان و ممالیک و زمانی سنگ آسیاب صفویه و عثمانی و افشاریه و عثمانی می‌شوی و امنیت و معیشت و جان و نانت در آتش نزاع می‌سوزد و به علّت تفاوت هویّتی، از هر دو سو مورد بدگمانی و گاه هدف خشم انتقامی قرار می‌گیری! در موقعیتی عجیب قرار داری که تاریخ نیز که ژرفایش آسایشگاه ذهنی شکست خوردگان است، برایت نقش کابوس دارد و با سیمایی عبوس و روایت‌هایی تلخ، دست رد بر سینه‌ات می‌گذارد و خنکایی برای آسودن موقتی حتّی به اجاره در اختیارت نمی‌گذارد! جغرافیا نیز رفتار بهتری ندارد؛ نسبتی با توسعه که مطلقاً ندارد؛ سر کلاس اقتصادت نمی‌نشیند و اغلب جلسات، غایب است؛ امّا شاگرد وفاداری برای تاریخ توست؛ تاریخ برایت رنج روایت می‌کند و جغرافیا به آن‌ها اقامت می‌دهد! بمباران شیمیایی بان‌زرده و نودشه و سردشت و حلبچه، تکرار رنج تاریخی مردمانی است که تاریخ زندگی‌شان، آینه وجه تراژیک حیات بشر است.
هفتم تیر، سالروز خزان غیر نظامیان و زنان و کودکان سردشتی است که مظلومانه قربانی طغیان درندگی و خشم کور گشتند و دردی به درازای تاریخ برای بازماندگان جگرسوخته خویش باقی گذاشتند و با جوهری مرکب از خون و اشک و غبارهای سموم شیمیایی، سند مظلومیت خویش را بر صفحه تاریخ نگاشتند!
سردشت و نودشه و بان‌زرده، اگر هدف کینه و بمب قرار گرفتند، به خاطر تعلق به ایران و پاسداری از مرزهای میهن بود؛ میهنی که ماندگاری، آبادانی و فرهنگ و تمدّن‌اش، برآیند همراهی و همیاری تاریخی همه ساکنان رنگارنگ امّا همسوی آن بوده است و حق آن است که حکومت به عنوان امانتدار و مسؤول حفظ کشور و ترقی ملّت، ضمن اهتمام جدّی به تقویت زیرساخت‌های ضامن همبستگی از جمله عدالت، عمران و توسعه متوازن و اصلاح روندهای تبعیض آمیز، به طور خاص و مستمر، قدردانی از این ایثارگری‌ها، حمایت‌های تشویقی و جبران صدمات را در دستور کار قرار دهد و هر ساله به کمک بخش مدنی، برنامه‌هایی در جهت قدرشناسی و کاهش آلام داشته باشد تا این مقاومت‌های افتخارآمیز به عنوان چشمه‌ای جوشان از پایداری و همبستگی، همواره فعّال بمانند و غبار فراموشی بر آن‌ها ننشیند!